دانلود رایگان کتاب توپ مرواری از صادق هدایت
توپ مرواری آخرین اثر صادق هدایت میباشد که در قالب طنز بیان شده . توپ مرواری توپی است که آخرین باری که آن را دیدم در ورودی یک ساختمان نظامی در خیابان سی تیر فعلی و قوام السلطنه سابق بود. گویا ساختمانی وابسته به وزارت خارجه است. هدایت رد حضور توپ در ایران را میگیرد و با آن در تاریخ به عقب بر میگردد. و این گونه است که از خامه عنبر سرشتش کتابی تاریخی و بی تا، در صد و بیست صفحه به رشته تحریر در میآید.
هدایت برای همه اتفاقات تاریخی که بیان می کند، دلایل قاطع و غیر قابل انکاری ارائه میدهد. تاریخ دریانوردی را در این کتاب میبینیم.
متن هایی از کتاب توپ مرواری
صفحات تاریخ بشر با خون نوشته شده، هر قلدری که وقیح تر و درنده تر باشد، بیشتر کشتار و غارت بکند و پدر مردم را در بیاورد، در صفحات این تاریخ عزیز تر است و به اصطلاح نامش جاویدان می شود، گاهی لقب عادل هم به دُمش می چسبانند و حتی به درجه الوهیت هم او را بالا می برند؛ این از خصایص اشرف مخلوقات است
صبح زود جارچی راه میافتاد و بیخود فریاد میکشید مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
اما کسی که مزد نمیگرفت کسی بود که کار کرد
اگر ما از حماقت مردم استفاده میکنیم گناه از ما نیست. چشمشان کور شود و دندهشان نرم. اگر شعور دارند بزنند و پدرمان را دربیاورند.
اگر باورتان نمی شود بروید از آنهایی که دو سه خشتک از من و شما بیشتر جر داده اند بپرسید.
گیرم که دوره برو بروی توپ مرواری را ندیده باشند.
حتمن از پیرو پاتالهای خودشان شنیده اند.
این دیگر چیزی نیست که من بخواهم از تو لنگم در بیاورد.
عالم و آدم می دانند که در زمان شاه شهید، توپ مرواری، توی میدان ارگ، شق ورق روی قنداقه اش سوار بود.
بر و بر نگاه می کرد. بالای سرش دهل و نقاره می زدند.
هر سال شب چهار شنبه سوری دورش غلغله شام می شد.
تا چشم کار می کرد مخدرات یائسه ، بیوه های نروک ورچروکیده، دختهای تازه شاش کف کرده،
ترشیده های حشری یا نابالغ های دم بخت، از دور و نزدیک هجوم می آوردند و دور این توپ طواف می کردند.