ادبیات

سایه جان دنیای ما بسیار ملال آور است

دنیای ملال آور

📝میلاد جهانی

سایه جان دنیای ما بسیار ملال آور است

در اطراف ما پر از رازهای مگوست پر از نیاز هایی که جبرگونه در دلمان زندانی می‌شوند و در مغاک دل دفنند و پس از ماه ها و سالها هر از گاهی ناخنکی می‌زند و دلمان را زخمی می‌کند

سایه جان بی پرده میگویم ما در این دنیای رنگارنگ به سیاهی باختیم و در التهاب خانمانسوزی به سر می‌بریم . مشت هایمان را گره کرده و در دلمان میکوبیم و با خود میگوییم بس از مهربان بودن، دست نوازشی به موهای دختی کشیدن بس است جوانمردی، خوبی، و حتی رنج، عذاب و دورویی همه چیز بس است سایه جان دنیایم ملال است ملال…

بی خود نیست که بگویی دیوانه شده است بالاخره هر شکستی تاوانی دارد و عقل دل را بازجویی و به دادگاه می‌کشاند.

در دادگاه، دل خون می‌گرید و قاضی که همان عقلمان است به ما میتوپد، آقای وکیل همه چیز را گردن شهوت می‌اندازد، چشمان و گوشهایمان نیز به عنوان شاهد نمی‌داند که خلاف بگوید یا صداقت را سر لوحه کار خود قرار دهد تا عفوی نصیب این تن خنجر خورده شود.

سایه جان، جانم در عذاب و هر یک کار دیگری را مختل می‌کند.

ندای درونی ام انسان را می‌کشد

در حمام، زیر پتو یا تنهایی

هنگام خوردن مشروبات

هنگام نماز زمانی که سجده میکنی

هنگام خواب

هنگامی که کنار معشوقت هستی یا نیستی..

بالاخره به سراغت می‌آید و ریتم بدن انسان را مختل میکند

بی خود نیست سکته های شبانه، تب و سردرد های شدید که نمیدانی برای چیست

سایه جان من را عفو کن فقط میخواستم مدتی در دنیای تو باشم.

برداشت از این صفحه: دنیای ملال آور

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا