نمایشنامه «سوخته از یخ» اثر ِ پیتر آسموسن به ظاهر درباره نامه پدری است که پس سال ها می خواهد دخترش را ببیند… اما هر چه بیشتر نمایشنامه را خواندم فضا و تم ِعجیب نمایشنامه بیشتر برایم جالب شد ؛ مسئله قابل تامل در نمایشنامه «سوخته از یخ» این است که در این نمایشنامه کاراکترها هرکدام به طرز عجیبی در دنیای خود زندگی میکنند . اصلاً هر کدام عالم غریبی دارند برای خودشان! آنچنان که حتی گاهی اوقات دیالوگهایی که بین ِ شخصیت های نمایشنامه رد و بدل میشود در جواب صحبتهای شخصیت ها نیست ؛ هرکسی برای خودش یک چیزی می گوید. هرکسی برای خودش یک دنیایی دارد ، اوضاع نمایشنامه خیلی شبیه مملکت ماست، مثلاً در شرایطی که کشور با تورم افسارگسیخته ، کمبود دارو ، خشکسالی و فرونشست زمین ، بزرگترین بحران تاریخ در قیمت مسکن و پدیده هایی نظیر گور خوابی ، پل خوابی، اتوبوس خوابی روبرو است در اقدامی سریع ، قاطع و عاجل فعالیت بدنسازی بانوان اصفهانی امروز ممنوع اعلام شد ! برخی از نمایندگان ارجمند مجلس در عصر تلسکوپ فضایی جیمز وب و پدیده ای چون متاورس به دنبال فیلترینگ و صیانت از فضای مجازی هستند ؛ آن نماینده عزیز دیگر با تمام وجود و خیلی جدی نگران ویزیت شدن ِ زنان توسط پزشکان مرد و احتمال لمس دست ِ بیمار مرد توسط پرستار زن است و آن بزرگوار ِ گرامی دیگر دوری از فرزند آوری را مصداق هرزگی می داند! کاری به جهان های افراد ندارم و به افکار همه عزیزان و دوستان گرانقدرمان احترام می گذارم اما مسئله اساسی این است که دنیای رئالیسم جادویی فقط مختص به سطور نمایشنامه ها ، داستان ها و فیلم ها نیست می تواند در واقعیت ِ زندگی ما جاری و ساری باشد و پیش برود .
✍ رضا طالب