در دو چشمش گناه می خندیدبر رخش نور ماه می خندیددر گذرگاه آن لبان خموششعله یی بی پناه می خندید همچنین بخوانید : اشعار فروغ فرخزاد شرمناک و پر از نیازی گنگ با نگاهی که رنگ مستی داشتدر دو چشمش نگاه کردم و گفتباید از عشق حاصلی برداشتسایه یی روی سایه یی خم شددر نهانگاه رازپرور شبنفسی … ادامه خواندن شعر بوسه از فروغ فرخزاد
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.