شعر بوسه از فروغ فرخزاد

در دو چشمش گناه می خندیدبر رخش نور ماه می خندیددر گذرگاه آن لبان خموششعله یی بی پناه می خندید همچنین بخوانید : اشعار فروغ فرخزاد شرمناک و پر از نیازی گنگ با نگاهی که رنگ مستی داشتدر دو چشمش نگاه کردم و گفتباید از عشق حاصلی برداشتسایه یی روی سایه یی خم شددر نهانگاه رازپرور شبنفسی … ادامه خواندن شعر بوسه از فروغ فرخزاد