مرجان فضلی
-
ادبیات
رهایی من
باید می نوشتم از شبی که تصمیم گرفتم رها باشم باید این احساس سبک معلق را با سرانگشتی تکانش میدادم…
بیشتر بخوانید » -
ادبیات
من که شاعر نیستم…
من که شاعر نیستم… فقط خیال حس لمس دست هایت را دلم نیامد ثبت نکنم در تاریخ… من حتی نقاش…
بیشتر بخوانید » -
ادبیات
انتظار در مکان های مختلف
انتظار در مکان های مختلف _باران می بارد عزیزم؟ _نه.هوا صاف صاف است.این سوال را هرشب می پرسی.چرا؟ _صبر کن…
بیشتر بخوانید » -
ادبیات
سقط عشق از مرجان فضلی
سقط عشق چیزی شبیه تو شبی در من جوانه زد از پله بالا رفتم و از پله پایین آمدم اما…
بیشتر بخوانید »